سال که به کمر کش ۱۶ آذر یا ۱۸ تیر میرسد، بعضیها شاخکهاشان میجنبد و راهشان را کج میکنند طرف خیابان انقلاب یا کوی دانشگاه. گویی قرارشان این است تا ساعتی خیابانها را شلوغ کنند و راهبندان راه بیاندازند و شعارهای ضدحکومتی سر دهند و خودشان و دیگران را خسته کنند و بروند خانههاشان. این شاید سادهترین تعبیر درباره اتفاقات دیروز دانشگاه باشد. دخترها و شعارهاشان را روی مقواهای قرمز نوشته و آمده و ساعتی با مشتهای گره کرده، بالا و پایین رفته و خلاص. بدبینانهاش، توطئهبینی است و خوشبینانهاش، آدمهای وارفتهای که تمام شعورشان در استهزا کردن دیگران اس. گاهی چه خندهدار میشود واژه مضحک دانشجو.
... شاید هم باید تن داد به این زمانه و آدمهایش...