باز هم سقوط، باز هم تردید
هواپیمایی که صبح دوشنبه در ارومیه متلاشی شد، سرنشینان عادی ای را با خود حمل نمی کرد؛ نه آنکه خون آنها رنگین تر و جانشان با ارزش تر باشد، بلکه همه آنان در ردیف مشهورترین و پرسابقه ترین چهره های نظامی کشور به شمار می رفتند. آن هم در راس یک نیروی استراتژیک: نیروی زمینی سپاه.
سقوط فالکون یادآور شهادت فرماندهان ارشد نیروی هوایی ارتش در یک دهه قبل است. هواپیمایی که در اصفهان، آتش گرفت و جان ستاری و چند فرمانده مهم دیگر را گرفت. حالا دوباره ماجرا تکرار شده است و ابری متراکم از ابهامات بر همه جا سایه افکنده است.
اول. مطابق یک قانون نوشته و نانوشته، پس از آنکه هواپیمای حامل فرماندهان ارتش در ابتدای جنگ و در نزدیکی تهران سقوط کرد و کشور را در آن شرایط بحرانی، شوک زده کرد، تردد جمعی فرماندهان عالیرتبه نظامی در یک هواپیما، ممنوع بوده و چنین پروازی، اجازه بلند شدن ندارد. این مهمترین پرسشی است که در هنگام سقوط هواپیمای شهید ستاری، به میان کشیده شد و پاسخی نیز دریافت نکرد. حالا فرمانده نیروی زمینی سپاه ، مسئول اطلاعات نیروی زمینی سپاه، فرمانده لشگر 27 محمد رسولالله(ص)، فرمانده عملیات نیروی زمینی سپاه، فرمانده توپخانه نیروی زمینی سپاه و... همگی بر جت فالکنو سوار بوده اند و آن پرسش دوباره در میان است.
دوم. نقص فنی هر دو موتور، علت اصلی سقوط اعلام شده است. با این همه این علت نمی تواند رافع نگرانی ها و دلمشغولی های افکار عمومی باشد. آن هم در موقعیتی که یک هواپیمای دیگر نظامی (سی.130 ارتش) در حدود یک ماه پیش سقوط کرد و هنوز پرونده آن مفتوح و پرسشها برجاست؛ سالی پیشتر هم هواپیمای حامل جمعی از نیروهای سپاه در ارتفاعاتی نزذیک کرمان سقوط کرد. گرچه محدوده مربوط به نیروهای نظامی است ولی همین مساله، که در پیوندی ناگسستی با امنیت ملی است، حساسیتها و دغدعه ها را دو چندان می کند.هواپیمایی که به یکباره دو موتورش از کار می افتد، چندان هواپیمای سالمی به نظر نمی رسد که بتوان بدان اجازه پرواز داد.
سوم. فرماندهان شهید فالکون سپاه، در ردیف چهره های برجسته ای بودند، که در آمدن و رفتن و جابجایی شان، موجب تحولات بسیاری است. مردانی صاحب تجربه، که در پستهای کلیدی شان از بازوان اصلی حفظ امنیت شناخته می شدند. افسوس خوردن چاره کار نیست، چه در اثر همین سهل انگاریها جانهای بسیاری از عزیزترین نیروهای این مرز و بوم، فدا شده است. ستاری، صیاد شیرازی، لاجوردی و حالا کاظمی و سلیمانی و حنیف و... یادمان باشد، فرصتها اندک است و نیروها محدود؛ یک فرمانده معتمد و عالیرتبه نظامی، محصول چند روز و ماه نیست، سالها فرصت طلبیده و تجربه اندوخته است و رفتن اش بسیار پرهزینه است.
حضرت روح الله فرمود: با رفتن یک خدمتگزار خللی در صفوف آهنین ملت وارد نخواهد شد. این تقدیر همیشه انقلاب بوده و بی تردید، جای آنها را مردانی راست قامت و محکم، پر خواهند کرد.