گوینده مراسم که گفت: آغاز سال یکهزار و سیصد و هشتاد و پنج خورشیدی، کمتر از یک لحظه همه جا پر شد از سکوت و بعد، ندای "یا حسین" از جمعیت بلند شد. دور تا دور حرم، از شیرازی و خسروی و طبرسی و ... نگین حرم در حلقه مردم بود و تا چشم کار می کرد، می شد صدای "یا حسین" گفتن ها را شنید. زیر چتر این صدا، می شد هر آرزویی کرد...
ساقی بهار می رسد وجه می نماند... فکری بکن که خون دل آمد ز غم به جوش
عشق است و مفلسی و جوانی و نوبهار... عذرم پذیر و جرم به ذیل کرم بپوش