... مدتی این مثنوی تاخیر شد
با آنکه دیدن اینترنت، جز عادات همیشگی است اما مدتی است که به پارسی بلاگ نیامده بود و وقتی آمدم که همه چیز نو شده بود.
عجالتا چون در دهه اول ذی القعده هستیم،یادداشت کوتاهی را که نوشته ام، اگر ببینید، خوشحالم کرده اید.
ای قوم به حج رفته!
همه پیام آوران حق آمدند تا در حریم بلند دوست، کرکس نفس راه نیابد و شیطان تمرد و طغیان، احرام نبندد. این حدیث مکرر حق گزاردن است و که آدم را از ازل در بیت العتیق گرد آورده و باز می آورد.
پس باید عازم شد و برخاست و رهسپار گردید، بی همرهی هوا و با همراهی "رب هذه البلده"؛ که بی یاری خضر نتوان عاشق اله شد.
اول. مگر جز این است که "تمام الحج لقاء الامام"؟ کدام امام؟ همان که مالک دیروز است و امروز و فردا. همان که صاجب عصر است وزمان و ولی حق. او آمده که "سراق الله" را دست کوتاه کند و آه بستاند و نوای جانکاه بر آرد در همه اوقات: "هل من ناصرا ینصرنی"؟
مگر قرارمان و ادعایمان جز اطاعت او و طاعت خدایش (که او، خون خداست) چیز دیگری بوده است؟ آنجا که در همه دعاها و التماسها و خواهشهایمان، "االهم ارزقنی حج بیتک الحرام" می خواستیم، در این سال و همه سالها. پس ادعایمان را در ترازوی ادا گذاشته اند، که: بسم الله! بیا و رقص کنان و چرخ زنان به زیر تیغ!
دوم. لفا امام، در دعای بدون معرفت نیست، که کجاوه حاملش، کج است و راه دشوار و مقصد ناپیدا. ادعا را ادا باید کرد و برپا شد تا داد گرفته و فریاد زاده شود و تجلی شرک و نفاق و کفر به زیر مشت و آوای "واجتنبوا الطاغوت" بیاید. این تمام رسالت انبیا و اولیاست.
خانه را باید از غیر پرداخت، چه خانه دل و چه بیت الله الحرام را؛ که هر دو جایگاه حضرت دوست است و داستانش را باید اعلام کرد که "ان الله بری من المشرکین و رسوله".
سوم. همه را دعوت می کنند تا به "حج الاکبر" بیایند، برای آنکه سبدهاشان را با سیبهای سرخ خورشید پر کنند. اما سبدها پر خواب است و کسی فریاد "سیب آوردم، سیب" را نمی شنود. که اگر بشنود می داند، میهمان شده است تا فهم کند که او یک است. نه اینکه دویی هم هست و او اول، که "یکی هست و نیست جز او، وحده لا اله الا هو". پس برای توحید، باید تبری جست از هر شرک و الحاد و انزجار را اعلام کرد از هر مشرک و ملحد. چه بهتر و زیباتر و محکم تر از روز عرفه؛ آنجا که امام هست و ما آمده ایم برای بیرون کردن خانه از غیر و دانستن وحدانیت.
... شاید هنگامه بازگشتن و گذشتن از لاشه دجالها و شیطانهای بزرگ روزگار، ندا باز آید که "در حرم لطف خدا بوده"ایم. انشا الله.
*با استفاده از "صهبای حج" اثر استاد" جوادی آملی".