ابتدای کربلا مدینه نیست، ابتدای کربلا غدیر بود/ ابرهای خونفشان نینوا، اشکهای حضرت امیر بود
بعد از آن فتوت همیشه سبز، برکت از حجاز و از عراق رفت/ هرچه دانه داشتند سنگ شد، پشت هر بهار، صد کویر بود
بعد مکه و مدینه دام شد، کوفه صرف عیش و نوش شام شد/ آفتاب سربلند سایه سوز، در حصار نیزهها اسیر بود
الامان ز شام، الامان ز شام، الامان ز درد و غربت امام/ شام بی مروت غریبکش، کاش کوفه بهانهگیر بود
هان! هبا شدید، هان! هدر شدید، مردم مدینه، بی پدر شدید/ این صدای غربت مدینه بود، این صدای زخمی بشیر بود
کربلا به اصل خود رسیدن است، هر چه میروم به خود نمیرسم/ چشم تا به هم زدم چه دور شد، تا به خویش آمدم چه دیر بود
از دفتر عشق علیه السلام/ اثر علیرضا قزوه