۱- انتخابات آنچنان که باید و شاید، پر شور نشد و نشانهای بخش بزرگی از این بیحالی در کمرنگ بودن تبلیغات جستجو بود. مسالهای که به موجب قانون با محدودیتهای متعددی مواجه بود و هست. واقعیت این است که گویی این محدودیت که به نام جلوگیری از اصراف به اجرا درآمده است، تاثیر نامطلوبی در جلب توجه مردم گذارده و این پرسش باقی است که آیا راه دیگری جز اعمال محدودیت برای تبلیغات وجود نداشت تا هم شور فضا باقی بماند و هم کمتر اصراف شود؟
۲- میگویند که به برنامه باید رای داد، ولی سوال اینجاست که کدام برنامه؟ مگر نامزدها میتوانند جدول و عدد و رقم بدهند؟ تازه اگر هم بدهند چقدر واقعبینانه و منطقی است؟ این معیار با برنامه بودن هم از حرفهاست!
۳- آقایان در فهرست اصولگرا به توافق نرسیدند؛ اتفاق بعیدی نبود، اما قسمت بامزه ماجرا این بود که همهشان دعوا داشتند که بگویند فهرست اصلی اصولگرایان آنها هستند، غافل از آن که مگر چند درصد مردم به این اسم رای میدهند و مهمتر چند درصد باور میکنند که دوستان، اصولگرایند.
۴- و...