غنچه با دل گرفته گفت:/ زندگی/ لب زخنده بستن است/ گوشه ای درون خود نشستن است
گل به خنده گفت:/ زندگی شکفتن است/ با زبان سبز راز گفتن است
گفتگوی غنچه وگل از درون باغچه باز هم به گوش میرسد
تو چه فکر میکنی/ کدام یک درست گفتهاند
من فکر میکنم/ گل به راز زندگی اشاره کرده است/ هر چه باشد اوگل است/ گل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه پاره کرده است!
قیصر امینپور/از کتاب به قول پرستو/ نشر زلال/ چاپ اول/ 1375