• وبلاگ : نگاه مشرقي
  • يادداشت : باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 9 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    امير دلها حسين

    اي كه بر دلها اميـــــري يا حسين

    اگهه از ما في الضميري يا حسين

    اسم تو شيرين ترين ذكر دل است

    تو كليــمي تو مجيـــري يا حسين

    در زمان غفلت و وقت گنــــــــــاه

    واي اگر دستم نگيري يا حســين

    بدترين عبــــــــد خدا را كه منم

    تو به خوبي ميپذيري يا حسين

    با همان دستاني كه انگشتي نداشت

    كي شود دستم بگيري يا حسيـــــــن

    بي تو رنگ از روي چادر ها پريــــــد

    بي تو پشت گرم عصمت لطمه ديد

    يك كبوتر نيمه شب مجروح شد

    يك نفر بال سفيدش را بريـــــــد

    معجري افتاده از روي حجـــــــــاب

    چادري خود را به آتش مي كشيد

    هر كه رد شد از كنار قتلگاه

    گريه مظلـــوم زهرا را شنيد

    كودكي از دامنش آتش گرفــــت

    يك طمع يك گوش را از هم دريد

    كودكي با خوار صحـــــــرا حرف زد

    كودكي از دست سيلي لطمه ديد