اوه....يا حضرت ابوالفضل!
اين برادر فرشاد زد به عرفان و از اين حرفا!..ما هم كه تو اين يه مورد هيچ چي حاليمون نيست.....
نخست
دير زماني در او نگريستم
چندان كه چون نظر از وي باز گرفتم
در پيرامون من
همه چيز
به هيات او در آمده بود
آنگاه دانستم كه مرا ديگر
از او
گريز نيست .......